
داخليسازي توربوكمپرسورها؛ نتيجه برنامه درازمدت و تلاش مستمر
ابتكار عمل در دست ايرانيها
در يك بازه 25 ساله، مسئوليت نصب و راهاندازي 40 ايستگاه تقويت فشار در اقصي نقاط كشور را عهده دار بوده كه در نوع خود رقمي حيرتانگيز و ركوردي دستنيافتني به شمار مي آيد. سيد احمد مهيمني، كارشناس طرح ايستگاههاي تقويت فشار در شركت مهندسي و توسعه گاز ايران و فارغ التحصيل دانشگاه صنعتي شريف در رشته مهندسی شيمي گرایش گاز، تاريخ ناطق تاسيسات تقويت فشار گاز ايران است. او در نصب و راه اندازي 175 واحد توربوكمپرسوري مشاركت داشته و به صورت مستقيم رييس راه اندازي 135 واحد در سراسر كشور بوده است. مهيمني و همكارانش از ايستگاهي به ايستگاهي ديگر در سرماي زمستان و در گرماي تابستان آنقدر تاسيسات تقويت فشار گاز بر روي خطوط لوله سراسري احداث كرده اند كه امروزه ديگر كسي نگران انتقال ذخاير گازي در سطح كشور نيست و گاز با فشار مطلوب همچون خون در رگهاي ايران جاري مي شود. دغدغه مهندس خوشفكر صنعت گاز اين است كه نسل جوان بدانند چه مسيري طي شده تا امروز به چنين جايگاهي در راهبري، ساخت و راه اندازي اين تجهيزات استراتژيك دست يافته ايم. امروزه و با رشد چشمگير در ساخت توربين ملي و توربوكمپرسورهاي ساخت داخل شايد خيلي از اين موفقيتها بديهي به نظر برسد. در حالي كه تا همين دو دهه پيش برندهاي روسي، ايتاليايي، آلماني و اوكرايني در خاك ايران فرمانروايي مي كردند.
در ادامه، صحبتهاي او درخصوص ديروز و امروز ايستگاهها را مي خوانيم.
در چه شرايطي قدم به عرصه راه اندازي تاسيسات تقويت فشار گاز گذاشتيد و در آن زمان ايستگاهها چه حال و هوايي داشت؟
در سال 75 وارد عرصه تاسيسات تقويت فشار گاز شدم. آن زمان مقارن با ورود سيستمهاي ديجيتالي و كامپيوتري در ايستگاهها بود و سيستمها از حالت دستي و نيوماتيك سابق خارج شده بودند. فعاليت بنده در ايستگاههاي فراشبند و پتاوه بر روي خط دوم سراسري بود. توربوكمپرسورهاي اين ايستگاهها از برند Nuvo Pigano ايتاليا بودند كه تحت ليسانس جنرال الكتريك آمريكا ساخته شده بود. در آن زمان به دليل شرايط ويژه تحريمها تنها اين شركت ايتاليايي حاضر به كار در ايران بود. اما ايتالياييها تنها كارشناسان خارجي در ايستگاهها نبودند. درست است كه تاسيسات از سه بخش اصلي توربوكمپرسور، فيلتراسيون و خنك كن استفاده مي شود اما بخشهاي جانبي زيادي همچون سيستمهاي برق، ايمني، كنترل، كمپرسور هوا، ژنراتور اضطراري، آشكارساز گاز، مقابله با آتش، روغن و سوخت تشكيل شده است كه مديريت هر كدام از اين بخشها را كارشناسان خارجي از مليتهاي مختلف اروپايي وكرهاي بر عهده داشتند. بنابراين ما در پروژههاي نصب و راه اندازي ايستگاه با جمع زيادي از كارشناسان خارجي مواجه بوديم كه در جلسات راه اندازي و بحثهاي فني، نظر كارشناسان ايراني را جدی نمی گرفتند و نقطه نظرات مهندسان داخلي خريدار نداشت.
از وابستگي عملياتهاي فني به كارشناسان خارجي چه خاطراتي در ذهن داريد؟
يكي از بزرگترين مشكلات، تقارن موعد راهاندازي با تعطيلات ماه ژانويه ميلادي بود. خاطرم هست كه كارشناسان خارجي بدون توجه به زمان اوج مصرف در زمستانها به تعطيلات دراز مدت مي رفتند و در سردترين موعد سال كه با احتمال قطعي گاز همراه بود، دست ما را در پوست گردو مي گذاشتند. آنها حتي با وجود پرداختهاي بيشتر نيز حاضر به ماندن در ايران نمي شدند و رفتن به تعطيلات برايشان ارجح بود. از آنجا كه عمليات راه اندازي كاملا وابسته به دانش و تخصص نيروي انساني است، در اين مواقع عدم حضور نيروي ماهر كاملا خود را نشان مي داد و تصميم گيري و ابتكار عمل كاملا در دست خارجیها بود. البته ناگفته نماند كه روند رو به رشد در مهندسان ايراني در سالهاي بعد به تدريج خود را نشان داد و دانشي كه با تجربه راه اندازي ايستگاههاي مختلف حاصل شده بود سبب شد جوانان ايراني اعتماد به نفس و تجربه لازم را براي عرض اندام در مقابل خارجيها
را پيدا كنند و در سالهاي بعد زمين بازي را در دست بگيرند. خاطرم هست يك بار در جلسهاي
كه يك سوي ميز كارشناسان باتجربه آلماني بودند، حاضر شدم و سعي در متقاعد كردن آنها در مشكلات فني تجهيزات داشتم كه با حمايت مدير پروژه اين قضيه انجام شد و خارجيها به تدريج احساس كردند ايرانيها حرفهاي فني براي گفتن دارند. لازم است عنوان كنم كه تا ابتداي دهه 80 هنوز ابتكار عمل، فرماندهي و تصميم گيري در دست خارجيها بود اما اطلاعات حاصل شده و تلاشهاي شبانه روزي همكاران در مطالعه كتب فني و كسب تجربه، به تدريج و گام به گام ايرانيها را رو به پيشرفت سوق داد.
در سال 80 قراردادي ارزشمند و تاريخي براي انتقال فناوري ساخت توربوكمپرسور از شركت زيمنس آلمان به شركت OTC ايران منعقد شد تا اين فناوري پيشرفته وارد ايران شود. اين اقدام در عرصه اجرا چه دستاوردهايي داشت؟
اين پروژه گامي بسيار بزرگ بود و عملا ايران را وارد عرصه ساخت توربوكمپرسور كرد. تا قبل از آن، تجربه واردات دستگاههاي روسي، ايتاليايي و آلماني را داشتيم و به دليل تلاشهاي عملياتي و شبانه روزي همكاران صنعت گاز، دانش خوبي در تخصصهاي گوناگون مرتبط با توربوكمپرسور تجميع شده بود. رفته رفته اختلاف سطح دانش بين ايرانيها و خارجیها كمتر شده و اشراف همكاران به ريزهكاريهاي فني افزايش يافته بود. به همين دليل و همزمان با تلاشها براي بومي سازي ساخت اين تجهيز استراتژيك، ما نيز با گردهم آوردن جمعي از مهندسان باتجربه برق، كنترل، مكانيك و پايپينگ، بخش راه اندازي تاسيسات را تشكيل داديم كه بنده رياست آن را بر عهده داشتم. در اين قرارداد ساخت 50 توربوكمپرسور پيش بيني شده بود و اولين دستگاه آن در سال 82 در ايستگاه پتاوه و آخرين آن، سال 90 در ايستگاه خيرگو نصب شد. اين قرارداد آينده نگرانه براي صنعت گاز كشور بسيار پرخير و بركت بود و در مدت 10 سال پياده سازي آن، بخشهاي مختلف توربوكمپرسور مانند سوخت و فرماندهي توربين بومي سازي شد و با گذشت زمان سهم ايرانيها در طراحي و ساخت اين تجهيز راهبردي افزايش يافت.
شما شانس حضور در راه اندازي 50 دستگاه توربوكمپرسور را داشتيد كه تجربه اي منحصر به فرد به شمار مي آيد. به نظر شما اين انتقال فناوري چقدر در روند رو به رشد صنعت گاز تاثير داشت.
بسياري از توفيقات فعلي ما مرهون همين قرارداد داخلي سازي 50 دستگاه است. نسل جوان بايد بداند كه اين موفقيتها به آساني حاصل نشده است. تا قبل از اين قرارداد ما در حالي تاسيسات را مي ساختيم كه تحويل توربين گاهي اوقات بسيار سخت مي شد و حتي درهاله اي از ابهام قرار مي گرفت وهمه نگران تحويل بهنگام آن بودند. اما اكنون به درجهاي از پيشرفت رسيدهايم كه توربين اولين كالايي است كه زودتر از ساير اقلام به سايت پروژه مي رسد و اين دستاورد كمي نيست. هماكنون در ايستگاههاي خورموج و آبپخش كه مدیریت آن با بنده است توربين داخلي، جلوتر از ديگر اقلام آماده و در دسترس است. سخن از تجهيزي است كه به لحاظ تكنولوژي بسيار پيچيده است و براي خريد و راه اندازي آن بايد ارز بسيار زيادي از كشور خارج مي شد و چشم همه ما به دستان خارجیها بود كه بيايند و آن را نصب كنند. علاوه بر اين بسياري از مهندسان ايراني در طي اين سالها كاركشته شدهاند و دانش متمركز در بخشهاي كارفرمايي و پيمانكاري ايجاد شده و افراد دلسوزي پرورش يافتهاند كه آينده صنعت گاز را تضمين مي كنند. ضمن آنكه اين قرارداد كه با رويكرد اصولي اجرا شد و منجر به قراردادهاي بزرگتر همچون قرارداد 200 دستگاه در سالهاي آينده شد سهم بومي سازي را به كاملترين حد ممكن افزايش داد. به طوري كه عليرغم خروج زيمنس از ايران در اوايل دهه 90 ، پروژه ساخت توربين ملي با تكيه بر دانش داخلي به ثمر نشست و در ايستگاههاي دهق، اين دستگاه ملي عملكردي به مراتب بهتر از نمونه مشابه آلماني داشت. از سال 94 تاكنون تمامي توربينهاي نصب شده در ايستگاهها از نوع داخلي اند و در خط ششم سراسري، جهرم، خورموج، پارچين و سمنان مي درخشند.
در پايان چه صحبتي داريد؟
قدر داشتههاي خود را بدانيم. به حافظه تاريخي خود رجوع كنيم آنچه امروز در اختيار ماست به چه قيمتي به دست آمده است. بوميسازي و رمزگشايي از فوت و فنهاي هر قطعه از قطعات اين دستگاههاي پيچيده با هزاران ساعت تلاش عملياتي انجام شده و امروزه دهها شركت پيمانكاري در بخشهاي مختلف رشد يافتهاند كه مي توانند آيندهاي روشن براي كشور ترسيم كنند. من پيامدهاي حضور طولاني مدت در راه اندازي پشت سر هم و فشرده ايستگاههاي خطوط سوم، چهارم، ششم، هشتم، و نهم سراسري را در زندگي شخصيام ديدم و بخش مهمي از روند بزرگ شدن فرزندم را از دست دادهام و در كنارش نبوده ام. از تمامي عزيزاني كه از اين پروژهها حمايت كرده و از گذشته تاكنون پشتيبان اين دستاوردهاي ملي بوده و اين افتخارات را رقم زده اند تشكر مي كنم و قدردان همت و حسن نيت آنها هستم.
- تاریخ درج خبر :
- 1399/09/14 - ٠٠:٠٤
- تاریخ بروز رسانی خبر :
- تعداد بازدید خبر :
- 51