
نویسندگان روحی نامرئی دارند
سوگنـد به قلـم
«ن والقلم و ما یسطرون» سوگند به نون و سوگند به قلم و آنچه که به وسیله قلم مینویسند.
قلم، زبان و بیان عقل و معرفت انسانها است؛ قلم بیان کننده فکر، اندیشه و شخصیت صاحب قلم است. قلم حلقه وصل فرهنگها و اندیشههاست. قلم ترجمان فکر، هنر و اندیشه است. قلم وسیله تجلی خداوند در آفرینش است.
قلم و ارباب قلم، در طول حیات پر فراز و نشیب خود رنجها کشیده و زجرها دیده و تحولات فراوانی را مشاهده و احساس کردهاند. گاهی تاثیر قلم، از تاثیر زبان بیشتر و قلم ماندنیتر و جاودانه است.
قلم را عامل استقامت، پایداری، استواری دولت و موجب برقراری زندگی شایسته دانسته و در حقیقت پایداری دولتها را در پایداری، استقامت و استحکام ارباب قلم و ادب بیان کردهاند.
در ایران چهاردهم تیرماه از سال 81 پس از تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان «روز قلم» در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران ثبت شد. هرچند که توجه به قلم در سرزمین ما پیشینهای دیرینه دارد. پس از انقلاب، نویسندگان و شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو این روز تیرماه را به عنوان روز قلم و نویسنده پیشنهاد دادند.
به بهانه این روز با خانم میترا محسنی از همکاران مجموعه مخابرات که از شیفتگان جادوی قلم هستند گفتگویی انجام دادهایم که میخوانید:
لطفا خودتان را به طور کامل معرفی کنید.
میترا محسنی، متولد دهه چهل، فارغالتحصیل در رشته کارشناسی ادبیات فارسی محض ازدانشگاه آزاد اسلامی هستم، در حال حاضر نیز کارمند شرکت انتقال گاز ایران، با 20 سال سابقه کاریام.
از چند سالگی پا به دنیای نویسندگی گذاشتید و شیفته جادوی سحرانگیز قلم شدید؟
ازسنین کودکی آتش عشق و علاقه به مجموع کارهای هنری در وجودم شعلهور بود، ولی به خاطر نداشتن پشتوانه محکم و امکانات کافی متاسفانه انرژی و پتانسیل زیادی را از دست دادم.
در واقع هر چیزی که باعث به وجود آمدن یک جرقه حتی کوچک در ذهن و احساسم شود مرا وا میدارد که درونم را به صورت نوشتن یا نقاشی یا خطاطی کردن پالایش دهم تا به آرامش درونی برسم در کل رخدادهای تلخ و شیرین زندگی برایم جرقههای مثبث بودند.
از کودکی چه میزان اهل مطالعه، نوشتن و کتاب خوانی بودید؟ چه عواملی شما را به وادی نوشتن سوق داد؟
بیشتر اهل خوشنویسی، نقاشی، نوشتن شعر و گاهی هم مشغول به نوشتن مطالب کوتاه، مقاله و حتی داستانهای کوتاه و بلند بودم نه اینکه هم اکنون نباشم ولی به دلیل مشغلههای زیاد کمتر وقت میگذارم. همانطور که گفتم رخدادهای تلخ و شیرین زندگی خودم و دیگران، مسائل اجتماعی پیرامون مرا به نوشتن وا میدارد زیرا فردی احساسی و عاطفی هستم و نمیتوانم به برخی مسائل بیتفاوت باشم.
توصیف شما از نوشتن چیست و وقتی مینویسید چه حس و حالی دارد؟
به نظرم موقع نوشتن و تحریر، یک نویسنده از نیروی روحی و قوای نامرئی درونش بهرهمند میشود.
حتی یک نقاش وقتی چیزی را ترسیم میکند در واقع از نیروی تخیل خود که یکی از قدرتمندترین استعدادهای بشری است استفاده میکند.
تاکنون چه کتابها، اشعار، مقاله، دلنوشته و ... منتشر کردهاید؟
در مجموع اشعار و دلنوشتههای متفرق زیادی دارم که همه آنها حاصل اندیشهها، باورها و اعتقاداتم است. امیدوارم در آینده نزدیک برخی نوشتههایم را منتشر کنم.
بخشی از نوشتههایتان (در حد یک یا دو پارگراف) را به انتخاب خودتان بنویسید.
میروم آنجا که عشق قفل سکوتم را شکست
هم زبانم را گشود هم سایه غم را شکست
دلم میخواهد حرفهایم را با قلمی شیوا، صادقانه و ساده به رشته تحریر درآورم. هر کس دیگری را مطابق احوال خودش قضاوت میکند به نظرم این درست نیست اعتقادم بر این است که زندگی هر فردی ساخته و پرداخته افکار خود اوست. همه باید گذشت عمر را که مانند رودخانهای در فراز ونشیب است، بپذیریم و به پیش رو نگاه کنیم، به جنگ ناملایمات برویم باید باور و اعتقاد داشته باشیم که تجربه یک شکست حتی سنگین همانقدر که دردآور و ملالانگیز است به همان اندازه یک موفقیت و پیروزی است.
درباره نگرش و احساسات مثبت، انگیزه و منافع مادی و معنوی که نوشتن به شما اعطا کرده است، توضیح دهید.
وقتی مطلب یا شعری را مینویسم به خود میگویم چه خوب است که هر انسانی در گذار و خزان زندگی خویش بتواند مانند شعلهای بدرخشد که اگر روزی چشم از دنیا فروبست جای خالیاش حس شود. این خود یک احساس مثبت و نگرش معنوی به نوشتن یک مطلب است که این نگرش اندرونم را به جوش و خروش وا میدارد.
یک شعر، جمله قصار یا جمله الهامبخش که میتواند در زندگی افراد منشاء تحول و نگرش مثبت باشد را بیان کنید.
مرحوم دکتر شریعتی میگوید:بعضیها بیانصاف، بیمنطق و خود محورند ولی تو آنها را ببخش و اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند ولی تو شریف و درستکار باش و اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزههای پنهان متهم میکنند ولی تو مهربان باش و اگر آدم موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقیخواهی یافت با این حال تو موفق باش و آنچه را که تو در طول سالیان دراز بنا نهادهای، یک شبه ویران میکنند ولی تو سازنده باش چرا که در نهایت میبینی هر آنچه هست همواره بین تو و خداوند است نه میان تو و مردم.
انسانها از طریق نوشتن میتوانند چه مزایا و منافعی را نصیب خود کنند؟ و چگونه میتوانند از آن به عنوان ابزاری برای بهبود و پیشرفت زندگی خود بهره ببرند؟
احساس میکنم اگر همه انسانها بتوانند بنویسند و دل به نوشتن بدهند، میتوانند از این طریق قدرت روح خود را به کمال برسانند و آن را صیقل دهند و از این طریق است که نیروی باطنی هر فردی برای ایجاد رابطه با مردم ارتقاء مییابد و زندگی هر کسی بازتاب اندیشه و تفکرات خود او است.
جامعه اهل نوشتن، خواندن و انس با کتاب چه ویژگیهایی دارد؟
به نظر من آنهایی که واقعا اهل قلم، نوشتن، خوب خواندن و مأنوس با کتاب هستند باید افرادی جوانمرد و درد آشنا و فهیم باشند. این گونه افراد باید برخوردها، نگاهها، رفتارهای نامطلوب و نابخردانه دیگران را از ذهن و ضمیر خودشان پاک کنند.
یک یا چند کتاب مفید و الهام بخش معرفی کنید.
نیمه تاریک وجود (شناخت اسرار نیروی مقدس و معنوی پنهان درون) نوشته دی فورد، مشکلات ریز میبینمتون از محمد رضا و سارا کوچکزایی، بنویس تا اتفاق بیفتد از هنریت کلاوسر، قدرت فکر از ژوزف مورفی، زندگی خود را دوباره بیافرینید از جفری یانگ و ژانت کلوسکو، کتابهای معجزه شکرگزاری و قدرت از راندا برن، انسان در جستجوی معنا از ویکتور فرانکل، کتاب گذرنامه برای یک زندگانی نوین و رمز شادی و تندرستی از گیلورد هاورز و کتاب مذهبی مثل فطرت و داستان راستان شهید مطهری و پرواز روح از ابطحی.
در نوشتههایتان چه مفاهیم و مضامینی برجستهتر است؟ چه سبکی مینویسید؟ چه هدفی را در نوشتههایتان دنبال میکنید؟
خودم را نویسنده نمیپندارم فقط گاهی دلنوشتههایی برای تسکین دل خود مینویسم مهم این است که در هر کاری حضور خدا را در نظر داشته باشیم همانطور که شاعر میگوید:
با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش و هر چه خواهی کن
در نوشتن باید سادگی، روانی، صداقت و حس درک و ایمان وجود داشته باشد. یک نویسنده، همانند یک نقاش باید بتواند با مخاطبش ارتباط روحی و ذهنی برقرار کند.
دوست دارید بیشتر چه مفاهیمی را به مخاطبان و مردم انتقال دهید.
ایمان و عشق به خدا. امید و مقابله با ترس از افتادن و شکست، سخاوتمند و بخشنده بودن و اینکه هرگز رشک و حسد بر دیگران نداشته باشیم. به قول دکتر ژوزف مورفی؛ رشک و حسد مانند سنگهایی هستند که اگر به آسمان بیندازید بر سر خودتان فرود میآیند، پس از خوشبختی و رفاه مردم خوشحال باشیم و به آنها غبطه نخوریم.
ویژگیهای یک نویسنده خوب چیست؟
به نظرم رشد و کمال عاطفی داشتن و قلم را مقدس دانستن و داشتن یک تخیل خوب و ایدهال، زیرا تخیل یک موهبت الهی است و یکی از قدرتمندترین استعدادهای بشری است. یک نویسنده اول باید خودش را باور کند و با اعتقاد و ایمان قلم به دست گیرد و باید حافظه خوبی داشته باشد.
چگونه کودکان و نوجوانان را به مطالعه، نوشتن و خواندن سوق دهیم و استعدادهایشان را کشف کنیم؟
باید برای استعدادیابی کودکان و جوانان به آنها فرصت دهیم، فرصت آزادسازی قوای ذهنی و ایجاد ارتباط منطقی با احساساتشان و باورهایشان باید به گفتههایشان درست گوش کنیم و خواستههایشان را درک و لمس کنیم (فرصتی که در گذشته به ما ندادند؛ ما را ندیدند یا نشنیدند و ...) باید جوانان را تشویق کرد
مطلب دیگری هست، بفرمایید.
درنهایت هر کس به اندازه باورش نیرومند و به اندازه اندیشهاش مفید است و گذشت عمر را باید پذیرفت باید بدانیم در مسیری والا و بیانتها قدم خواهیم گذاشت در نهایت اگر به ایمان برسیم به موفقیت دست خواهیم یافت چرا که انسان موجودی باشکوه است.
با توجه به اینکه صحبتمان به مناسبت روز قلم است، بخشی از سرودهام راجع به قلم را تقدیم تان میکنم:
قلم هستم و یک سوره به نامم
خدا را شکر عزیز انبیاءام
چه بار سخت و سنگینی است به دوشم
همیشه در تلاش و جنب و جوشم
خدایا حفظ نما این تار و پودم
درخت باشم، قلم از توست وجودم
تشکر میکنم از آدمیزاد
که هر سال مینماید از قلم یاد
- تاریخ درج خبر :
- 1399/05/26 - ١٦:٠٢
- تاریخ بروز رسانی خبر :
- تعداد بازدید خبر :
- 113